درودت باد ای داد ِ پس بیداد
درودت باد ای در کرنش لبهای ما ، صد حنجره فریاد
درودت باد ای واگیر ِ بیداری بر این مخمورگان مات ِ دشمن شاد
درودت باد ای در قحطی عشق و جنون ،
مجنونتر از لیلی و شیرینتر ز هر فرهاد
درودت باد ای مرهون تو صد خاطر و صد یاد
درودت باد سر دادم به ره دیده ، دلی در دوریت در داد ،
میدانم تو میدانی ، بماند هرچه بادا باد
علی اکبر رائفی پور (آرما)
آرما همان آرمان نا تمام است
این بقیة الله، این صمصام المنتقم، این طالب بدم المقتول
بکربلا، أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟، أَیْنَ
الْمُرْتَجى لِإِزالَةِ الْجَورِ وَالْعُدْوانِ؟ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ
الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ؟ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ
وَالشَّریعَةِ؟ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکِتابِ وَ حُدُودِهِ؟ أَیْنَ
مُحْیى مَعالِمِ الدّینِ وَ أَهْلِهِ؟ أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ؟ أَیْنَ
هادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ؟ أَیْنَ مُبیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ
وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ؟ أَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ؟ أَیْنَ
الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟
آقا جان بی عرضه نیستیم که ساکت نشستیم، منتظریم فقط دست
مبارکتون به پرده کعبه بخوره و اذن جهاد بدی تا بنیان ظلم رو تا ابد برچینیم، و
میبینم اون روزی رو که قطره قطره ی خون تمام مظلومین دنیا از اولین تا آخرین رو به
اذن الله و به اذن مولامون میگیرم . "الهم عجل لولیک الفرج"
خداوند عزیز میبینی بامسلمانان چه میکنند ظهور أرباب و مولا و سرورمون برسان که بی او
هیچ گره ای از کار بشر باز نمیشود. جانم به فدای منجی عالم بشریت مهدی (ع)
الهم عجل لولیک الفرج
ای که
گیسوی تو شرحی ز پریشانی ماست
تار مویی ز تو ، سر
رشتهی عرفانی ماست
دست از دامن عشقت نکشم
تا به ابد
کز ازل داغ غمت بر دل و
پیشانی ماست
طاق ابروی تو چون مروه
و ،
بیا بیا گل نرگس جهان برای شماست
جهان به یمن وجودت به افتخار شماست
بیا بیا گل نرگس اگر چه بد کردیم
ولی تمام نظرها به لطف وجود شماست
بیا بیا گل نرگس که ندبه میخوانیم
اگرچه بر دلمان نیست ولی برای شماست
مولای من! دیگر توان استقامت ندارم. ببین چگونه محبانت را یکی یکی از صحنه روزگار حذف میکنند.
ای فرزند زهرا ببین چگونه عفت و حیای زنان مسلمان را در هم میشکنند و به آنان تجاوز میکنند.
ای فرزند علی شاهد باش که این غاصبان چگونه دم از عدالت میزنند اما به نوزادان بی گناه هم
ذره ای رحم نمیکنند.
ای فرزند رسول خدا بشنو چگونه به دروغ ادعای برقراری نظم میکنند اما کشورهای مسلمان را
یکی یکی به خاک و خون میکشند. مولای من برگرد و عدالت را به این غاصبان نشان بده.
انتظار یعنی نگه داشتن یک جای خالی برای کسی که می آید.
یعنی آنکه جای خالیش چنان به چشمت بیاید که
نگذاری احدی بر آن پا گذارد. یعنی آن « جا » را کنار گذاشته باشی.
فقط برای حضور او. یعنی آنکه نبودش، حتی لحظه ای آرامت نگذارد.
انتظار یعنی دغدغه، یعنی درد، یعنی مسئولیت،
یعنی بینایی ، بیقراری ، چشم به راهی، انتظار سهم هر کس نیست،
با عافیت یکجا جمع نمی شود.
خانه خرابی و آوارگی و دلدادگی و بی سامانی، علامت منتظران ناب است.
انتظار یعنی حرارت، یعنی
سوختن. انتظار یعنی آنکه از زخمت تا پای
جان مراقبت کنی،
اما نه برای التیامش، که برای تازه ماندنش
برای آنکه وقتی آمد، نشانش دهی و بگویی :
« دیدی که مَحرم ماندم؟...»
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج