">

بسیج دانشجویی شهید دستجردی جهاددانشگاهی بجنورد

مطمئن باشید اگر حضور بسیج مستضعفین در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

بسیج دانشجویی شهید دستجردی جهاددانشگاهی بجنورد

مطمئن باشید اگر حضور بسیج مستضعفین در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

بسیج دانشجویی  شهید  دستجردی  جهاددانشگاهی بجنورد
آنچه که برای همه‌ی ما، برای همه‌ی بسیجیان عزیز، برای جوانها در هر نقطه‌ای از این عرصه‌ی عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد، عبارت است از این سه عنصر: بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه. این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. ۱۳۸۹/۰۸/۰۲
پیام های کوتاه
  • ۱ آذر ۹۳ , ۱۷:۴۴
    قلب
آخرین مطالب


روزى حـضـرت صـدّیـقـه کــبـرى ، فـاطــمـه زهــراء سلام اللّه علیها بـه محـضـر مـبـارک پـدر بـزرگـوار خـود، رسـول گـرامـى اسـلـام صلّ اللّه علیه و آله وارد شـد؛ و اظـهـار داشـت : اى پـدر جـان ! جـزاى آن دستـه از مـردان و یـا زنـانـى کـه نـمـاز را سـبـک مـى شـمـارنـد، چـیـسـت ؟

پـیـامـبـر خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم ، فاطمه جان ! هرکس نماز را سبک شمارد و به شرائط و دستورات آن بى اعتنائى نماید، خداوند او را به پانزده نوع عقاب ، مجازات مى گرداند:

شش نوع آن در دنیا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن ، سه نوع در قبر و سه نوع دیگر در قیامت آن هنگامى که از قبر بر انگیخته شود خواهد بود.
فرمودند : آن سهل انگاران به نماز ، 15 بلا گرفتار می شوند :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۹

چادر

گفتم میدانی چرا چادری شدم؟

 

گفت: چه می‌دانم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!


گفتم: نچ!


گفت: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!


گفتم: نچ!


گفت: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!


گفتم: نزدیک شدی!


گفت: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!


گفتم: برو بابا… دور شدی


باز گفت: خب خودت بگو اصلاً


گفتم: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا”ست


خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا ” باشم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۳

شام غریبان

شمع غم روشن کنید
 شام غریبان امشب است
شام هجران امشب است…
فرا رسیدن  شام غریبان را به شما تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۶:۳۲

عشق یعنی حسین

زینب (س)


تمام قوای ش را جمع کرد


و فریاد زد ...


من بی تو می میرم حسین ...


نرو ...

امان از دل زینب (س)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۲

ط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۲۶

عجیب است زمانی ک یکی از افراد خانواده، یکی از همکاران یا حتا یک فرد غریبه مارا صدا می زند و  می خواهد با ما حرف بزند.حتا اگر حرف هایش سودی به حال ما نداشته باشد کار های خود را رها میکنیم تا با او صحبت کنیم که نکند خدای نکرده از دست ما دلگیر شود

اما چه می شود هنگامی که خداوند یگانه  با اشتیاق مارا به سوی خود میخواند تا با او حرف بزنیم و لطف خود را نثار ما نماید و گناهانمان ببخشاید   ما به کار خود ادامه میدهیم و به این که ندای اسمانیش را لببیک نمیگوییم؟ چرا نماز را در اخرین اولویت کار های روز مره ی خود فرار میدهیم؟ چه سودی بالاتر از خوشنودی خداوند وجود دارد؟

   حی علی الصلا: یعنی بشتاب برای نماز.ما همچنان به کار خود مشغولیم      

   حی علی الفلاح : یعنی بشتاب برای رستگاریهمچنان به .....
 
حی علی خیر العمل : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز استو همچنان.....
   
قد قامت الصلا: یعنی بتحقیق نماز برپاشد.و.....

  لا  اله الا اللّه : یعنی کسی جز اللّه سزاوار پرستش نیست  و.........

نماز را تا میتوانید اول وقت به پا دارید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۴:۴۰

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۴:۱۳

نگاه به نا محرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۴:۱۲

 شرکت کوکا کولا اخیراً در طراحی جدید خود عبارتی در تایید و حمایت از گروه تروریستی داعش به کار برده است.
  
به گزارش مصاف، شرکت کوکا کولا اخیراً در طراحی جدید خود عبارتی در تایید و حمایت از گروه تروریستی داعش به کار برده است.
رسانه‌های غربی اخیراً تصاویری از نوشابه‌های کوکا کولا را منتشر کردند که معادل انگلیسی داعش (Isis) بر روی برچسب تبلیغاتی آن نقش بسته است.
عبارت نوشته شده بر این نوشابه بدین صورت است که «از نوشابه کوکا کولایتان به داعش هم بدهید».
این موضوع...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۵

خاطرات مادر شهید : پسرم در یک روز زیبا درخانه به دنیا آمدآن موقع ما در بجنورد زندگی میکردیم و میخواستم بروم و اسم دخترم را در مدرسه بنویسم و همان موقع پسرم به دنیا آمد همسرم در خانه نبود و پدرم در منزل ما بود گفت میخواهی اسمش را چه بگذاری گفتم حمید رضا خندید و چیز دیگری نگفت . خدا بیامرز پدرم اذان را در گوش فرزندم اقامه نمود بچه ام اصلاً مریض نشد . حمید فرزند سوم من بود . دوران ابتدائی را در دبستان داریوش گذراند و راهنمایی را در مدرسه فردوسی خواند ، درسهایش خیلی خوب بود از همه بچه هایم حمید مظلوم بود . میگفت دیگر به ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۱۳:۴۷

برو بالا